نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: وسواس فکری عذاب وجدان

10441
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8613
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    وسواس فکری عذاب وجدان

    سلام من واقعا یه چند سالی یه مشکل خیلی اساسی دارم اگه میشه لطفا به طور مفصل راهنماییم کنین.شکل من عذاب وجدان های بی دلیل است که در زندگیم میگیرم. گاهی دهن من به گذشته میرود و درباره بعضی از مسایل عذاب وجدان میگیرم مثلا ممکمنه من یه سال پیش یه حرفی رو به یکی زده باشم و الان وقتی یادم میفته همش با خودم فک میکنم نکنه اون شخص ناراحت شده باشه یا حتی اگه با دوستم به مشکل بخورم در صورتی هم که حق با من باشه بازهم ذهنم اونقدر میگرده تا اخر بایه دلیل منومقصر نشون بده و عذاب وجدان مخربی رو به جونم بندازه منم مجبور مشم برای راحتی از عذاب وجدان برم خودمو کوچک کنم و معذرت خواهی کنم در صورتی که اون شخص باید از من معذرت بخواد من هیجده سالمه و تک فرزندم امسال کنکور میدم خواهش میکنم کمکم کنین عذاب وجدان نمیذاره من اصلا درس بخونم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7591
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وسواس فکری عذاب وجدان

    وای چه مشکلی خیلی بد هست عذاب وجدان افرادی که میخوان همه رواز خودشون راضی نگهدارن ایطور هستن قوی باشفعلا به کنکور فکر کن +

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : وسواس فکری عذاب وجدان

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar75 نمایش پست ها
    سلام من واقعا یه چند سالی یه مشکل خیلی اساسی دارم اگه میشه لطفا به طور مفصل راهنماییم کنین.شکل من عذاب وجدان های بی دلیل است که در زندگیم میگیرم. گاهی دهن من به گذشته میرود و درباره بعضی از مسایل عذاب وجدان میگیرم مثلا ممکمنه من یه سال پیش یه حرفی رو به یکی زده باشم و الان وقتی یادم میفته همش با خودم فک میکنم نکنه اون شخص ناراحت شده باشه یا حتی اگه با دوستم به مشکل بخورم در صورتی هم که حق با من باشه بازهم ذهنم اونقدر میگرده تا اخر بایه دلیل منومقصر نشون بده و عذاب وجدان مخربی رو به جونم بندازه منم مجبور مشم برای راحتی از عذاب وجدان برم خودمو کوچک کنم و معذرت خواهی کنم در صورتی که اون شخص باید از من معذرت بخواد من هیجده سالمه و تک فرزندم امسال کنکور میدم خواهش میکنم کمکم کنین عذاب وجدان نمیذاره من اصلا درس بخونم.






    ▪ قدم اول، کنار گذاشتن این حس است. شما نباید از اینکه احساس گناه نمی کنید احساس گناه کنید! اگر خودتان را از فکر کردن آن رها کنید، می توانید براحساس عذابی که دارید چیره شوید و نقاط منفی خود را پیدا کنید.



    ▪ قدم دوم، دست برداشتن از قضاوت مداوم درباره خودتان و دیگران است. شما باید بدانید که شکست و پیروزی به نوع درک انسان بستگی دارد. شکست امروز می تواند موفقیت فردا باشد. از تجربیات تان درس بگیرید و اجازه تجربه کردن را به دیگران هم بدهید.

    ▪ قدم سوم، شناخت توانایی های تان در زندگی است. استعداد خاص شما چیست؟ هول نشوید و اگر نمی دانید به موفقیت های قبلی تان فکر کنید مهم نیست چقدر به عقب برگردید حتما موفقیتی ریز یا درشت پیدا خواهید کرد.



    ▪ در قدم چهارم، باید احساس کنید که مدیر زندگی خودتان هستید. پیام های مثبت و موثر را برای خودتان و برای هر کسی که شما را می شنود، مدام تکرار کنید؛ به عنوان نمونه: «من ارزشش را دارم» و آن را آنقدر تکرار کنید تا قسمتی از وجود شما شود.

    ▪ قدم پنجم، این است که آنچه را می خواهید یا لازم دارید، توضیح دهید؛ البته اول برای خودتان! از چیزهای کوچک شروع کنید و ببینید چه تاثیر و احساس خوبی برای شما دارد. به عنوان نمونه از یک نفر بخواهید که برای صبحانه تان قهوه درست کند. از کسی که درخواستی از او دارید خواهش کنید و این درخواست را با جمله ای تعریفی یا تحسین آمیز شروع کنید.



    برای خودتان توضیح دهید که اگر می خواهید رژیم بگیرید یا ترک تحصیل کنید یا شغلتان را تغییر دهید هدفتان دقیقا چیست؟! با این کار خودتان را توجیه می کنید که باید چه سختی هایی را از سر بگذرانید و برای چه؟!

    ▪ قدم ششم، این است که یک گوشه خلوت و آرام در خانه تان برای خود بسازید که می تواند گوشه ای از اتاق یا یک میز یا وان حمامتان با شمع ها و حباب ها باشد.



    ▪ قدم هفتم، این است که هر روز به خودتان هدیه ای کوچک بدهید و آن را بو، مزه یا لمس کنید؛ مثلا یک شکلات تلخ.

    ▪ قدم هشتم، این است که درد دل هایتان را با یک دوست صمیمی در میان بگذارید؛ کسی که می تواند کمکتان کند و مشکل تان را تجزیه و تحلیل کند.



    ▪ قدم نهم، این است که رنگی را انتخاب کنید که زندگی بدون عذاب را به شما القا کند. قرمز برای نبرد با این احساس، سبز برای التیام این احساس، آبی برای اوج گیری روح، نارنجی برای لمس لحظه های خوش و زرد برای استفاده از هوشتان برای پیدا کردن راه خلاصی از احساس عذاب. هر روز یکی از این رنگ ها را بپوشید (حتما نباید لباس باشد؛ می تواند روبانی باشد به دور مچتان) و آنها را در فضای خصوصی تان و جلوی چشمتان قرار دهید.

    ▪ قدم دهم، این است که وقتی احساس گناه می کنید با خودتان کاملا منطقی صحبت کنید و به یاد داشته باشید که احساس عذاب در بیشتر مواقع غیرمنطقی است. دلیل کار اشتباهتان را پیدا کنید و اگر دیدید واقعا اشتباه کرده اید، مسوولیتش را به عهده بگیرید و احساس عذابتان را متوقف کنید. احساس عذاب غیرمنطقی، زندگی شما را فلج می کند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8613
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وسواس فکری عذاب وجدان

    من خیلی وقته که با این مشکل کهمه رو از خودم راضی نگهدارم درگیرم همیشه برای خودم توضیح میدم که بابا تو مقصر نیستی ولی ذهنم گوش نمیده گاهی وقتا میشینم و از درموندگی زیاد فقط گریه میکنم.پارسال دوستام بهم گفتن که یکی از بدیام اینه که همش از همه معذرت خواهی میکنم.دست خودم نیست وقتی عذاب وجدان میفته به جونم مثل خوره همه وجودمو میخوره.اضطراب زیادی میگیرم الان چند مدتیه که دستام میلرزه.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8613
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وسواس فکری عذاب وجدان

    اخه من تجربه های خیلی بدی تو دوستیام داشتم اکثر دوستام منو به خاطر یه دختر دیگه ول کردن و رفتن.من خودم دخترم شاید چون همش همه رو از دست دادم این حس به وجود اومده که من کاری کردم تا اونا ولم کنن مثلا پارسال یه دختره تو کلاسمون بود که اکثر بچه ها ی کلاس خیلی دوستش داشتن و مطیعش بودن دوست منم منو ول کرد و رفت بااون.نمیدونم اون دختره چه جوری بود که همه رو به خودش جدب میکرد.من تجربه های خیلی تلخی تو دوستیام داشتم.احساس میکنم که هیچ وقت از این عداب وجدان بی دلیل نجات پیدا نمیکنم.تازه بر فرضم من مقصر باشم مثل ادمای دیگه نیستم که بگم فردا میرم از دلش درمیارم تا زمانی که از دلش درنیارم نمیتونم هیچ کاری بکنم نه بخوابم و نه هیچ کار دیگه ای زندگی من کاملا مختل شده.دارم دیوونه میشم.

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7919
    نوشته ها
    175
    تشکـر
    128
    تشکر شده 112 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : وسواس فکری عذاب وجدان

    خوبي از حد گذرد نادان خيال بد كند

    وقتي از كاري كه كردي راضي هستي چه اهميتي داره كه ديگران راجع بهت چه فكري مي كنند

    با خوب بودن متعادل مطمئنن باش دوستاني را به خودت جذب مي كني

    سعي كن بيشتر به خودت و خواسته هات توجه كني

  8. کاربران زیر از آبي بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7318
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    966
    تشکر شده 1,691 بار در 465 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : وسواس فکری عذاب وجدان

    خب قبول کنید که شما اگه یکی از بهترین افراد روی زمین هم باشید نمیتونید همه رو راضی نگه دارید نمونش هم پیامبر خدا که بهترین و نزدیک ترین فرد

    به خدا بود ولی همه مطیعش نبودن

    و این که میگید دوستتون شما رو ول کرد و رفت سراغ کس دیگه واقعا غیرمنطقیه

    وقتی ما با همجنسمون دوست هستیم خب دوستمون هم دوستای دیگه ای داره و قرار نیست که همش با شما باشه و دیگرانو ول کنه

    اینی که میگید ول کنه و بره سراغ کس دیگه برای دوستی های با جنس مخالف هستش

    از طرفی اگر از دوستتون عذزخواهی کنید با وجود اینکه مقصر دعوا هم اون بوده دوستتون میتونه از این عذزخواهی شما دو برداشت بکنه

    اول اینکه اون مقصر نبوده و مقصر شما بودید و علت این هم که تو اشتی پیش قدم شدید و عذرخواهی کردیدهمین بوده

    دوم این که با این کارتون دوستتون رو شرمنده کردید و دوستتون با وجود این که میدونه خودش مقصر بوده ولی شما عذرخواهی کردید

    احساس شرمندگی میکنه و در جواب عذرخواهیتون میگه که نه مقصر من بودمو من باید عذرخواهی میکردم نه تو

    که تو عرف هم به گروه اول میگن افراد نادان که از دوستی کردن با این گروه بپرهیزید و گروه دوم هم دوستای با معرفت ولی مغرور هستن که

    غرورشون نمیزاره بیانو عذرخواهی کنن

    از طرفی اگه کسی شما رو بخواد باید به خاطر همینی که هستید بخوادتتون و اگر رهاتون کرد خب به درک که رهاتون کرده این نشون دهنده اینه

    لیاقت دوستی با شما رو نداشته و نه این که شما براش دوست خوبی نبودید

    حرف اخرم هم این که عقل و معرفت حکم میکنه اگر تو مسئله ای که اتفاق افتاده مقصرتویی پیش قدم بشیو ازش عذرخواهی کنی تا همه چیز تموم شه

    اما اگر مقصر اونان دیگه نباید تو پیش قدم بشی چون اکثرا به اون گروه اولی که گفتم مربوط میشن

    با این افراد دوست نکن که لیاقت تو رو ندارن

    موفق باشی

  10. کاربران زیر از Alisbi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وسواس
    توسط mahsa_bestgirl87 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 11-09-2014, 11:48 AM
  2. وسواس
    توسط parvaneh safayi pour در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 09-19-2014, 10:44 AM
  3. وسواس فکری
    توسط saraa در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 08-25-2014, 12:13 PM
  4. وسواس
    توسط mohammad abdavi در انجمن خودارضایی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-04-2014, 01:53 PM
  5. وسواس و کنترل تمرکز
    توسط hamid alone در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 05-30-2014, 07:25 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد